شهدای شهرستان کوهدشت/سایت"شهدای کوهدشت"یکساله شد

سایت"شهدای کوهدشت"یکساله شد
شهدای شهرستان کوهدشت/سایت"شهدای کوهدشت"یکساله شد

بسم رب الشهدا و الصدیقین
مقام معظم رهبری:امروزه زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا کمتر از شهادت نیست.
این وب سایت اسفندماه 1392به منظور گرامی داشتن یاد و خاطره شهدای شهرستان کوهدشت ایجاد شده است.
مدیر وب سایت:امیرهوشنگ رشیدیان09169851649_ shohadakoohdasht@gmail.com
پایگاه اطلاع رسانی شهدا زیرنظرهیچ نهاد وسازمان دولتی یا خصوصی اداره نمی شودوتمام خدمات توسط مدیرسایت انجام می شود.

۳ مطلب با موضوع «شهدای پیروزی انقلاب» ثبت شده است

شهید بگمراد کسمرادی

امیر هوشنگ رشیدیان مدیر وب سایت | چهارشنبه, ۲۸ اسفند ۱۳۹۲، ۱۱:۳۹ ق.ظ


76284219903043832919.jpg

شهید بگمراد کسمرادی

زندگینامه

در سال 1343 متولد شد و زادگاه ایشان در محل سرکوه همیان می باشد و در روستای مزبور به سن بلوغ رسید مدتی به نگهداری گوسفندان پرداخت و از این به بعد با پدرش به ادامه زندگی پرداخت و چون پدر وی توانایی زندگی نداشت با ایشان به مشورت پرداخت و او را راضی نمود تا اینکه مقداری از گوسفندانی که داشتند بفروشند و در نزدیک شهری سکونت نمایند تا اینکه پدر و مادر مهربان و بقیه خواهران و برادری 5 ساله ای که داشت در شهری زندگی کنند و تا نزدیک اجتماع و مسجد بشوند و به عبادت خداوند بپردازند و بجا آورند و مقدار پولی که دارائی آنها بود جمع آوری کردند و یک قطعه زمین ساختمانی خریداری نمودند و یک سال در شهر کوهدشت کرایه نشین بودیم ایشان به مزد دست کارگری مقداری پول جمع کرد به ساختن تعدادی اطاق گلین پرداخت و بعد از آن چندی نگذشت در زمان خلافت نظام استبدادی شاه معدوم که موج انفجار ملت عظیم ایران به رهبری ابرمرد جهان خمینی کبیر و روحانیت اصیل ادامه پیدا کرد و در آغاز نهضت و مبارزه و تظاهرات بر علیه نظام سلطنتی و دست نشانده ابرقدرتها ادامه پیدا کرد و در آن روز به درجه رفیع شهادت نائل بشود و از اوائل تظاهرات تمام وجودش به کارگران و پخش کردن تصویر امام و تبلیغات اسلامی کوتاهی نمود و در روز 57/10/11 بدست دژخیمان طاغوتی به شهادت رسید و در آن روز یکه شهید شد و در موقع فجر سپیده دم لباس های خود را جمع نمود و گفتم پسرم چه خبرست و گفت پدر می خواهم به حمام بروم و خودمان حمام نداریم و برم حمام تا اینکه بعدازظهر چون راهپیمائی می باشد پاک باشم و بلکه خداوند بخواهد پسر ناقابلت در راه اسلام شهید بشود و از شما بپذیرد و اگر که شهید نشدم بدان که خداوند نمی خواهد ولیکن پدر هیچ ناراحت نباشید و چون آدم یک روز بدنیا می آید و یک روز دیگر بسوی آخرت هجرت می کند و ایشان از روزیکه به سن بلوغ رسید به نماز و عبادت خداوند پرداخت و ما که پدر و مادر ایشان از ماها دلجوئی بعمل می آورد امر به معروف و نهی از منکر می کرد و یا اینکه کسی به مخالفت رهبر و روحانیت بحث می کرد یا به دشمنی بر می خواست و این بود زندگینامه برادر شهید بگمراد مرادی و اظهارات پدرش که از او شنیده است. 

خاطرات شهید به نقل از برادر شهید
شهید بگمراد کسمرادی جوانی خوش سیرت و دارای اخلاق حسنه بود.پسر بزرگ خانواده بود و همه به وجودش افتخار می کردند در مدرسه شاگردی بسیار زرنگ و باهوش بود و همه از او راضی بودند.رابطه بسیار صمیمی با همکلاسیها و معلمین داشت روحیه انقلابی داشت و همیشه به مبارزه فکر می کرد.اکثر شبها به کار دیوارنویسی بر علیه شاه ملعون می پرداخت و در مدارس اعلامیه ها و عکس امام را پخش می کرد.چندین بار تحت تعقیب قرار گرفت.اما هربار توانست که از چنگال ساواک بگریزد.در اکثر تظاهرات‌ها شرکت می کرد.با وجود شجاعت و روحیه مبارزه ای که داشت در خانواده بسیار آرام بود و به پدر و مادر احترام زیاد می گذاشت و در مسائل شرعی و دینی بسیار جدی و کوشا بود نماز خواندن را به دیگران توصیه می کرد و به بچه های کوچکتر یاد می داد.شهید در سال 1357 در تظاهرات بصورت گسترده شرکت می کرد تا اینکه در یکی از این تظاهراتها که رشادت و دلیری زیادی از خود نشان داده بود هدف گلوله سربازان خائن شاه ملعون قرار گرفت و به شهادت رسید    .

روحش شاد و یادش گرامی

  • امیر هوشنگ رشیدیان مدیر وب سایت

شهید اکبر سهم الدینی

امیر هوشنگ رشیدیان مدیر وب سایت | سه شنبه, ۲۷ اسفند ۱۳۹۲، ۱۰:۰۶ ب.ظ

 

اکبرسهم الدینی

شهید والامقام اکبر سهم الدینی

زندگی نامه شهید اکبر سهم الدینی

وی در سال ۱۳۳۰ در یک خانه مذهبی به دنیا آمد. او و برادرش عزیزاله را در یک زمان با هم به سربازی بردند . بعد از خدمت سربازی ازدواج کرد که ثمره ان دو فرزند پسر بود . پس از مدتی به استخدام کارخانه بنام جهان صنعت در امد . در همان کارخانه اقدام به ساخت یک اسلحه می کند مسئولین از این موضوع اطلاع پیدا می کنند و او را از کار بر کنار می کنند و حقوق او را پرداخت نمی کنند . پس از اخراج به شغل بنایی پرداخت و در شهرک مدرس تهران برای خود خانه ای ساخت . او جهت دیدن خانواده اش از تهران به کوهدشت می آید و با ماندن حدود دو ماه در کوهدشت یک واحد ساختمان نیز برای خانواده اش ساخت و همه را خوشحال کرد .وی از نظر اخلاق بسیار مهربان بود و همیشه سعی داشت همه را از خود راضی کند . در اوایل انقلاب یک روز او و برادرش به بهشت زهرای تهران می روند و در آنجا جسد چند شهید را که در زندان های رژیم به سختی شکنجه شده بودند را مشاهده می کنند و از آن زمان به مبارزه علنی با رژیم پهلوی پرداختند که سر انجام در تاریخ ۱۳۵۷/۱۰/۱۱ در یک تظاهرات شدید علیه رژیم طاغوتی در کوهدشت به دست مامورین جنایکار پهلوی شربت شهادت را نوشید

خاطرات شهید اکبر سهم الدینی

سالهای آغازین پس از تولد شهید اکبر سهم الدینی مقارنم است با ظلم و بیداد خوانین نسبت به رعیت مظلوم روستاها به خصوص رعیت روستای محل تولد شهید . پدر شهید اکبر که در کرمانشاه زندگی می کند ومعلم است در سفری به روستای محل تولد خود خود شاهد این ظلم وجود است و مصمم می شود به عنوان تنها فرد با سواد روستا داد روستائیان را از بیداد بستالند . و با سلاح قلم و ذوق سر شار و انشای سلیس و روان خود به جنگ خان و حاکم وقت که زمین روستائیان را به نا حق تصرف کرده بود می رود . زندگی در چنین فضایی به شکل گیری شخصیت ظلم ستیزی  شهید اکبر کمک شایانی نمود که شمه ای از آن بعدا توضیح داده می شود دوران کودکی ونوجوانی شهید اکبر توام با هجرتهای پیاپی خانواده از روستایی به روستای دیگر و از شهری به شهر دیگر بود چرا که خان وحاکم وقت پس از نا کافی در تطمیع پدئر شهید (با رشوه و وعده و وعیدهای بزرگ و وسوسه برانگیز ) تصمیم به حذف فیزیکی او گرفتنه بودند و جان خود و خانواده اش در خطر بود ام پدر شهید اکبر به مبارزه ادامه داد . تا سرانجام به پیروزی و احقاق حق روستائیان انجامید . پس از مدتی خان مذبور نیز فوت نمود و آرامش نسبی در خانواده شهید برقرار شد .

دو نکته مهم در مورد دوران نوجوانی و جوانی شهید اکبر حائز اهمیت است : نکته اول به علت هجرتهای پیاپی خانواده وی قادر به درس خواندن در مکتب نبود وتنها از طریق مرحوم پدر در فرصت های کوتاه به دست امده مطالبی را فغرا می گرفت .
نکته دوم صله ارحام است مهر و محبت شهید نسبت به فامیل و علاق او به آمد ورفت با دورترین فامیل حیرت برانگیز بود به گونه ای که هر کدام از فامیلهای او را عضوی از خانواده خود می پنداشتند .
اولین جرقه :
پس از اتمام سربازی شهید اکبر برای امرار ومعاش خانواده به تهران و شهرستان ورامین می رود . در یک روز مبارک .میمون اعلامیه ای از امام را می خواند وی را متحول می کند . به یاد ایام سخت کودکی ونوجوانی وظلم وجود خوانین منطقه می افتد و در می یابد که بزرگ مردی بر علیه کانون آن ظلم و جور پراکنده در شهره و روستاها به پا خواسته . خواهان نابودی تمامی خان ها و حکومت مستضعفین بر زمین است . برادرم دکتر محمود سهم الدینی که در آن نزد وی در ورامین درس می خواند نقل می کند : ان روز تا شب شهید اکبر چند بار اعلامیه را خواند وبسیار گریه کرد در واقع آن شب شب قدر شهید اکبر بود و تصمیم گرفت همچون پدر با بیداد بزرگ بیدادگر زمان یعنی شاه خائن بپردازد .
شهید اکبر به همراه برادرش شهید عزیزال سهم الدینی شهید ایوب قمری  یعقوب قمری و داود میرزایی وچند تن از روحانیون هسته اصلی مبارزه انقالبیون در شهرستان ورامین را تشکیل می دهند و شهید اکبر با عزیمت به قم به همراه برادر اعلامیه های امام را به ورامین می آورند و در سطح شهرستان و شهرک و روستاها ی اطراف توزیع می کنند و این روند تا زمان شهادت او ادامه دارد و وقتی برای دیدن پدر و مادر خود واقوام به شهرستان کوهدشت می آید باز از پای نمی نشیند و در تظاهرات مردمی در شهرستان کوهدشت به شهادت می رسد . در پایان در مورد شخصیت ظلم ستیزی شهید اکبر برادرم دکتر محمود سهم الدینی چنین نقل می کند : به همراه شهید اکبر در یک مینی بوس از ورامین به تهران می رفتیم که متوجه اذیت و آزار شاگرد راننده نسبت به خانمی که داخل مینی بوس نشسته بود شدیم . تذکر شهید اکبر به جوان با ناراحتی وحمایت راننده ویکی دو نفر از آشنایان آنها داخل مینی بوس بودند روبرو شد . من که کودکی که بیش نبودم وکاری از دستم بر نمی آمد تنها نظاره گر تعصب و رشادت شهید اکبر بودم که تنهایی چون شیر خشمگین آن چند نفر را آماج ضربات سهمگین مشت خود قرار داد سپس به سراغ راننده رفت و گردن او را گرفت وبه فرمان کوبید و با وساطت دیگر مافران او را رها کرد


  • امیر هوشنگ رشیدیان مدیر وب سایت

شهید عبداله شهبازی(منبع:shenko.blogfa.com)

امیر هوشنگ رشیدیان مدیر وب سایت | سه شنبه, ۲۷ اسفند ۱۳۹۲، ۰۱:۵۸ ب.ظ

 43335616719590666439.jpg

شهید عبداله شهبازی

زندگینامه شهید

دانش آموز شهید عبداله شهبازی فرزند نریمان به تاریخ 1343/2/1 در روستای بره خیره از توابع شهرستان کوهدشت دیده به جهان گشود.تحصیلات ابتدایی خود را در همان وادی گذرانده و جهت تکمیل تحصیلات خود به کرمانشاه عزیمت نمود و در آنجا به فراگیری علم و دانش در مقطع راهنمایی و دبیرستان پرداخت که در همین هنگام با نهضت امام خمینی (ره)آشنا شد و بیشتر فعالیت خود را روی محور مبارزه با رژیم منحوس پهلوی متمرکز نمود و به تکثیر و توزیع اعلامیه ها و انجام فعالیتهای انقلابی پرداخت.وی در بیشتر تظاهرات های انقلابی شرکت فعال داشت تا سرانجام به تاریخ 1357/8/12 توسط عمال رژیم ستم شاهی به درجه رفیع شهادت نائل آمد و پیکر مطهرش در گلزار شهدای کوهدشت به خاک سپرده شده است.
از بارزترین خصوصیات اخلاقی این شهید گرانقدر فروتنی و کمک به محرومین بود و اقامه نماز از مهمترین اعمال وی بشمار می رفت و اکثر اوقات با استفاده از قرآن جیبی خود در حال تلاوت قرآن بود و هیچگاه روزه خود را فراموش نمی کرد.انتقال اعلامیه های حضرت امام (ره)از کرمانشاه به شهرستان کوهدشت و روستای بره خیره و تشویق مردم جهت شرکت در تظاهرات از فعالیتهای سیاسی وی بود
روحش شاد و یادش گرامی باد
خاطرات شهید به نقل از برادر شهید
یکی از اهالی روستا عکس محمدرضا پهلوی را به دیوار منزل اویخته بود که ایشان با دیدن آن عکس بسیار ناراحت شدند و عکس را پاره کردند و با صاحبخانه درگیر و تمام شیشه های خانه را شکستند که این خاطره هیچگاه از صفحه ذهن اینجانب زدوده نخواهد شد
  • امیر هوشنگ رشیدیان مدیر وب سایت