شهدای شهرستان کوهدشت/سایت"شهدای کوهدشت"یکساله شد

سایت"شهدای کوهدشت"یکساله شد
شهدای شهرستان کوهدشت/سایت"شهدای کوهدشت"یکساله شد

بسم رب الشهدا و الصدیقین
مقام معظم رهبری:امروزه زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا کمتر از شهادت نیست.
این وب سایت اسفندماه 1392به منظور گرامی داشتن یاد و خاطره شهدای شهرستان کوهدشت ایجاد شده است.
مدیر وب سایت:امیرهوشنگ رشیدیان09169851649_ shohadakoohdasht@gmail.com
پایگاه اطلاع رسانی شهدا زیرنظرهیچ نهاد وسازمان دولتی یا خصوصی اداره نمی شودوتمام خدمات توسط مدیرسایت انجام می شود.

شهید اکبر سهم الدینی

امیر هوشنگ رشیدیان مدیر وب سایت | سه شنبه, ۲۷ اسفند ۱۳۹۲، ۱۰:۰۶ ب.ظ

 

اکبرسهم الدینی

شهید والامقام اکبر سهم الدینی

زندگی نامه شهید اکبر سهم الدینی

وی در سال ۱۳۳۰ در یک خانه مذهبی به دنیا آمد. او و برادرش عزیزاله را در یک زمان با هم به سربازی بردند . بعد از خدمت سربازی ازدواج کرد که ثمره ان دو فرزند پسر بود . پس از مدتی به استخدام کارخانه بنام جهان صنعت در امد . در همان کارخانه اقدام به ساخت یک اسلحه می کند مسئولین از این موضوع اطلاع پیدا می کنند و او را از کار بر کنار می کنند و حقوق او را پرداخت نمی کنند . پس از اخراج به شغل بنایی پرداخت و در شهرک مدرس تهران برای خود خانه ای ساخت . او جهت دیدن خانواده اش از تهران به کوهدشت می آید و با ماندن حدود دو ماه در کوهدشت یک واحد ساختمان نیز برای خانواده اش ساخت و همه را خوشحال کرد .وی از نظر اخلاق بسیار مهربان بود و همیشه سعی داشت همه را از خود راضی کند . در اوایل انقلاب یک روز او و برادرش به بهشت زهرای تهران می روند و در آنجا جسد چند شهید را که در زندان های رژیم به سختی شکنجه شده بودند را مشاهده می کنند و از آن زمان به مبارزه علنی با رژیم پهلوی پرداختند که سر انجام در تاریخ ۱۳۵۷/۱۰/۱۱ در یک تظاهرات شدید علیه رژیم طاغوتی در کوهدشت به دست مامورین جنایکار پهلوی شربت شهادت را نوشید

خاطرات شهید اکبر سهم الدینی

سالهای آغازین پس از تولد شهید اکبر سهم الدینی مقارنم است با ظلم و بیداد خوانین نسبت به رعیت مظلوم روستاها به خصوص رعیت روستای محل تولد شهید . پدر شهید اکبر که در کرمانشاه زندگی می کند ومعلم است در سفری به روستای محل تولد خود خود شاهد این ظلم وجود است و مصمم می شود به عنوان تنها فرد با سواد روستا داد روستائیان را از بیداد بستالند . و با سلاح قلم و ذوق سر شار و انشای سلیس و روان خود به جنگ خان و حاکم وقت که زمین روستائیان را به نا حق تصرف کرده بود می رود . زندگی در چنین فضایی به شکل گیری شخصیت ظلم ستیزی  شهید اکبر کمک شایانی نمود که شمه ای از آن بعدا توضیح داده می شود دوران کودکی ونوجوانی شهید اکبر توام با هجرتهای پیاپی خانواده از روستایی به روستای دیگر و از شهری به شهر دیگر بود چرا که خان وحاکم وقت پس از نا کافی در تطمیع پدئر شهید (با رشوه و وعده و وعیدهای بزرگ و وسوسه برانگیز ) تصمیم به حذف فیزیکی او گرفتنه بودند و جان خود و خانواده اش در خطر بود ام پدر شهید اکبر به مبارزه ادامه داد . تا سرانجام به پیروزی و احقاق حق روستائیان انجامید . پس از مدتی خان مذبور نیز فوت نمود و آرامش نسبی در خانواده شهید برقرار شد .

دو نکته مهم در مورد دوران نوجوانی و جوانی شهید اکبر حائز اهمیت است : نکته اول به علت هجرتهای پیاپی خانواده وی قادر به درس خواندن در مکتب نبود وتنها از طریق مرحوم پدر در فرصت های کوتاه به دست امده مطالبی را فغرا می گرفت .
نکته دوم صله ارحام است مهر و محبت شهید نسبت به فامیل و علاق او به آمد ورفت با دورترین فامیل حیرت برانگیز بود به گونه ای که هر کدام از فامیلهای او را عضوی از خانواده خود می پنداشتند .
اولین جرقه :
پس از اتمام سربازی شهید اکبر برای امرار ومعاش خانواده به تهران و شهرستان ورامین می رود . در یک روز مبارک .میمون اعلامیه ای از امام را می خواند وی را متحول می کند . به یاد ایام سخت کودکی ونوجوانی وظلم وجود خوانین منطقه می افتد و در می یابد که بزرگ مردی بر علیه کانون آن ظلم و جور پراکنده در شهره و روستاها به پا خواسته . خواهان نابودی تمامی خان ها و حکومت مستضعفین بر زمین است . برادرم دکتر محمود سهم الدینی که در آن نزد وی در ورامین درس می خواند نقل می کند : ان روز تا شب شهید اکبر چند بار اعلامیه را خواند وبسیار گریه کرد در واقع آن شب شب قدر شهید اکبر بود و تصمیم گرفت همچون پدر با بیداد بزرگ بیدادگر زمان یعنی شاه خائن بپردازد .
شهید اکبر به همراه برادرش شهید عزیزال سهم الدینی شهید ایوب قمری  یعقوب قمری و داود میرزایی وچند تن از روحانیون هسته اصلی مبارزه انقالبیون در شهرستان ورامین را تشکیل می دهند و شهید اکبر با عزیمت به قم به همراه برادر اعلامیه های امام را به ورامین می آورند و در سطح شهرستان و شهرک و روستاها ی اطراف توزیع می کنند و این روند تا زمان شهادت او ادامه دارد و وقتی برای دیدن پدر و مادر خود واقوام به شهرستان کوهدشت می آید باز از پای نمی نشیند و در تظاهرات مردمی در شهرستان کوهدشت به شهادت می رسد . در پایان در مورد شخصیت ظلم ستیزی شهید اکبر برادرم دکتر محمود سهم الدینی چنین نقل می کند : به همراه شهید اکبر در یک مینی بوس از ورامین به تهران می رفتیم که متوجه اذیت و آزار شاگرد راننده نسبت به خانمی که داخل مینی بوس نشسته بود شدیم . تذکر شهید اکبر به جوان با ناراحتی وحمایت راننده ویکی دو نفر از آشنایان آنها داخل مینی بوس بودند روبرو شد . من که کودکی که بیش نبودم وکاری از دستم بر نمی آمد تنها نظاره گر تعصب و رشادت شهید اکبر بودم که تنهایی چون شیر خشمگین آن چند نفر را آماج ضربات سهمگین مشت خود قرار داد سپس به سراغ راننده رفت و گردن او را گرفت وبه فرمان کوبید و با وساطت دیگر مافران او را رها کرد


  • امیر هوشنگ رشیدیان مدیر وب سایت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی