شهید اسماعیل هادیان
امیر هوشنگ رشیدیان مدیر وب سایت | سه شنبه, ۲۷ اسفند ۱۳۹۲، ۰۲:۰۳ ب.ظ
شهید والا مقام دکتر اسماعیل هادیان:
شهید در عید قربان سال 1345 آنگاه که حجاج بیت الله الحرام لباس احرام پوشیده و به سوی رب الکعبه می شتابند و قربانیان را به قربانگاه آورده بودند پای در عرصه وجود نهاد
به تناسب آن عید پدرش اورا اسماعیل ذبیح الله نهاد شاید پیروی باشد برای ابراهیم خلیل الله. در همان زمان کودکی با زمزمه دعای ندبه و نوای دلنشین آن که در منزلشان برگزار می شد،خو گرفت و آتش عشقش به حضرت صاحب الامر(عج) شعله ور گردید.5-6ساله بود که در ایام عزاداری سید الشهداء لباس عزا بر تن کرده و در جمع عاشقان و متوسلین به اباعبدالله الحسین(ع) حاظر شده و قیافه جذابش در پیشاپیش هیئت های عزاداری همگان را به تحسین وامیداشت.برای اولین بار به جبهه شتافته و در عملیات پیروزمندانه بیت المقدس شرکت جسته که در ضمن آن از ناحیه پا مجروح گردید و مدتی در بیمارستان بستری شد.اما دست از تلاش نکشید و با همان پای شکسته در حالیکه هنوز چندماه از مجروحیت او نمی گذشت دگربار به جبه های نور علیه ظلمت اعزام شد.و در عملیات رمضان شرکت نمود .گویی سبقت را ربود از عاشقان با بردباری-آنکه راه عشق پیمود با پای شکسته .
آری اسماعیل عزیز در جبهه با دشمنان اسلام به نبرد خواسته بود یکی جبهه های جنگ و دیگر کلاسهای درس لذا از سنگر درس هم غافل نبود،خردادماه سال 62 برای چندمین بار اعزام میدان های نبرد شده و در منطقه جفیر و کوشک به خدمتگذاری اسلام مشغول شد اواخر همین سال بود که به همراه یار وفادارش شهید مجتبی آدینه وند در جبهه زبیدات حضور یافت.برای آگاهی بیشتر از علوم سیاسی علاوه بر دروس دبیرستان ، به فراگیری دروس حوزه پرداخت و با برادر همرزمش شهید آدینه وند به بحث و مطالعه مشغول شد. در سال 64 با شرکت در کنکور سراسری دانشگاه ها در رشته پزشکی قبول شده و به دانشگاه اصفهان راه یافت همگام با آن دروس حوزه را ادامه داد.
دانشگاه نیز او را از جبهه باز نداشت چرا که دانشگاه واقعی را در جبهه های نبرد میدانست، لذا این بار با نیروهای لشگر امام حسین(ع) متشکل از بسیجیان اصفهان در جزیره مجنون در یک ماموریت و جبهه فاو در ماموریت دیگر و در میان یاران راستین حجت بن الحسن(ع) حضور یافت.شهید زنده ما اسماعیل عزیز با وجود جراحت پا و با اینکه چندبار تحت عمل جراحی قرار گرفته بود اما هیچگاه از تلاش باز نایستاد و در سنگرهای دانشگاه و حوزه و جبه های حق علیه باطل به کسب فیض و تزکیه نفس و تزیین روح پرداخت آن عزیزی که چهره منور و جذابش و اخلاص در عمل و کردارش یادآور یاران رسوا الله (ص) و ائمه (ع) بود، چندروز قبل از شهادت برادر همسنگرش شهید مجتبی در نامه ای که به یکی از دوستانش می نویسد می گوید: به مجتبی سلام گرم برسانید و بگویید ما را فراموش نکند گرچه زودتر از ما رفته اید ولی ما هم لنگان لنگان به شما خواهیم رسید.ان شاءالله.
در روز نیمه شعبان سالروز ولادت منجی عالم بشریت ،مهدی منتظر،این سرباز جانباز امام زمان (عج) که از کودکی عاشق مولایش بود در عملیات ظفرمندانه کربلای 10 در جبه های غرب در تاریخ 66/1/25 به شرف شهادت نائل آمد و مرغ روحش به ملکوت اعلی رسید.پدر بزرگوارشان وقتی با جسد خونین و پاک او مواجه مشود دستها را به آسمان بلند کرده میگوید خدایا تو خودت اسماعیل ار از ابراهیم قبول بفرما امانتی بود در دست ما به صاحب امانت برگرداندیم پروردگارا به ما صبر عنایت فرما
شهید در عید قربان سال 1345 آنگاه که حجاج بیت الله الحرام لباس احرام پوشیده و به سوی رب الکعبه می شتابند و قربانیان را به قربانگاه آورده بودند پای در عرصه وجود نهاد
به تناسب آن عید پدرش اورا اسماعیل ذبیح الله نهاد شاید پیروی باشد برای ابراهیم خلیل الله. در همان زمان کودکی با زمزمه دعای ندبه و نوای دلنشین آن که در منزلشان برگزار می شد،خو گرفت و آتش عشقش به حضرت صاحب الامر(عج) شعله ور گردید.5-6ساله بود که در ایام عزاداری سید الشهداء لباس عزا بر تن کرده و در جمع عاشقان و متوسلین به اباعبدالله الحسین(ع) حاظر شده و قیافه جذابش در پیشاپیش هیئت های عزاداری همگان را به تحسین وامیداشت.برای اولین بار به جبهه شتافته و در عملیات پیروزمندانه بیت المقدس شرکت جسته که در ضمن آن از ناحیه پا مجروح گردید و مدتی در بیمارستان بستری شد.اما دست از تلاش نکشید و با همان پای شکسته در حالیکه هنوز چندماه از مجروحیت او نمی گذشت دگربار به جبه های نور علیه ظلمت اعزام شد.و در عملیات رمضان شرکت نمود .گویی سبقت را ربود از عاشقان با بردباری-آنکه راه عشق پیمود با پای شکسته .
آری اسماعیل عزیز در جبهه با دشمنان اسلام به نبرد خواسته بود یکی جبهه های جنگ و دیگر کلاسهای درس لذا از سنگر درس هم غافل نبود،خردادماه سال 62 برای چندمین بار اعزام میدان های نبرد شده و در منطقه جفیر و کوشک به خدمتگذاری اسلام مشغول شد اواخر همین سال بود که به همراه یار وفادارش شهید مجتبی آدینه وند در جبهه زبیدات حضور یافت.برای آگاهی بیشتر از علوم سیاسی علاوه بر دروس دبیرستان ، به فراگیری دروس حوزه پرداخت و با برادر همرزمش شهید آدینه وند به بحث و مطالعه مشغول شد. در سال 64 با شرکت در کنکور سراسری دانشگاه ها در رشته پزشکی قبول شده و به دانشگاه اصفهان راه یافت همگام با آن دروس حوزه را ادامه داد.
دانشگاه نیز او را از جبهه باز نداشت چرا که دانشگاه واقعی را در جبهه های نبرد میدانست، لذا این بار با نیروهای لشگر امام حسین(ع) متشکل از بسیجیان اصفهان در جزیره مجنون در یک ماموریت و جبهه فاو در ماموریت دیگر و در میان یاران راستین حجت بن الحسن(ع) حضور یافت.شهید زنده ما اسماعیل عزیز با وجود جراحت پا و با اینکه چندبار تحت عمل جراحی قرار گرفته بود اما هیچگاه از تلاش باز نایستاد و در سنگرهای دانشگاه و حوزه و جبه های حق علیه باطل به کسب فیض و تزکیه نفس و تزیین روح پرداخت آن عزیزی که چهره منور و جذابش و اخلاص در عمل و کردارش یادآور یاران رسوا الله (ص) و ائمه (ع) بود، چندروز قبل از شهادت برادر همسنگرش شهید مجتبی در نامه ای که به یکی از دوستانش می نویسد می گوید: به مجتبی سلام گرم برسانید و بگویید ما را فراموش نکند گرچه زودتر از ما رفته اید ولی ما هم لنگان لنگان به شما خواهیم رسید.ان شاءالله.
در روز نیمه شعبان سالروز ولادت منجی عالم بشریت ،مهدی منتظر،این سرباز جانباز امام زمان (عج) که از کودکی عاشق مولایش بود در عملیات ظفرمندانه کربلای 10 در جبه های غرب در تاریخ 66/1/25 به شرف شهادت نائل آمد و مرغ روحش به ملکوت اعلی رسید.پدر بزرگوارشان وقتی با جسد خونین و پاک او مواجه مشود دستها را به آسمان بلند کرده میگوید خدایا تو خودت اسماعیل ار از ابراهیم قبول بفرما امانتی بود در دست ما به صاحب امانت برگرداندیم پروردگارا به ما صبر عنایت فرما
- ۹۲/۱۲/۲۷