شهدای شهرستان کوهدشت/سایت"شهدای کوهدشت"یکساله شد

سایت"شهدای کوهدشت"یکساله شد
شهدای شهرستان کوهدشت/سایت"شهدای کوهدشت"یکساله شد

بسم رب الشهدا و الصدیقین
مقام معظم رهبری:امروزه زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا کمتر از شهادت نیست.
این وب سایت اسفندماه 1392به منظور گرامی داشتن یاد و خاطره شهدای شهرستان کوهدشت ایجاد شده است.
مدیر وب سایت:امیرهوشنگ رشیدیان09169851649_ shohadakoohdasht@gmail.com
پایگاه اطلاع رسانی شهدا زیرنظرهیچ نهاد وسازمان دولتی یا خصوصی اداره نمی شودوتمام خدمات توسط مدیرسایت انجام می شود.

سردار شهید محمد صادق زیدی

امیر هوشنگ رشیدیان مدیر وب سایت | سه شنبه, ۲۷ اسفند ۱۳۹۲، ۱۰:۳۴ ب.ظ

چشم پاک دختری از جمله‌ای تر مانده است”"” چشم‌های پاکش اما خیره بر در مانده است

روی دیوار اتاق کوچک تنهایی‌اش ”"” عکس بابایش کنار شعر مادر مانده است . . .

 

 

1378683kakc031

سردار شهید محمدصادق زیدی  فرمانده قرارگاه شهید بروجردی

 

چشم پاک دختری از جمله‌ای تر مانده است”"” چشم‌های پاکش اما خیره بر در مانده است

روی دیوار اتاق کوچک تنهایی‌اش ”"” عکس بابایش کنار شعر مادر مانده است . . .

 

 

1378683kakc031

سردار شهید محمدصادق زیدی  فرمانده قرارگاه شهید بروجردی

 

زندگی نامه شهید محمد صادق زیدی به نقل از فرزندش

« ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امرا قابل احیاء عند ربهم یرزقون »

آنان که در راه خدا کشته می شوند مرده مپندارید بلکه آنان در نزد خدای خود رمزی می خورند .

( قرآن کریم سوره بقره )

« قلبم روشن است که اسلام پیروز می شود …. »

این کلام با اشتیاق و با تمام وجود از قلب پاسداری بر اولین سطور کاغذ نقش بسته است . شهید محمد صادق زیدی در سال ۱۳۲۷ د رخانواده ای فقیر و مذهبی در شهرستان کوهدشت لرستان متولد شد . تحصیلات ابتدایی خود را در زادگاهش به اتمام رساند . در سال ۱۳۳۹ که فقط ۱۲ سال داشت در حالی که برادر بزرگش به خدمت سربازی اش رفته بود ، به علت فقر موجود در خانواده از ادامه تحصیل محروم شد و در همان دوران کودکی بار سنگین مسئولیت خانواده را با شکیبایی پذیرا شد و در سن ۱۹ سالگی ازدواج نمود . پنج فرزند حاصل این ازدواج بود . سال ۱۳۵۰ شهید به خدمت سربازی احضار شد ، اما به دلیل اینکه ماهیت کثیف رژیم طاغوت برایش روشن شده بود ، لذا خدمت سربازی اش را به اتمام نرسانید .

شهید یکسال را در سنگر مساجد انجام وظیفه نمود مخلص و پاک ، نام صادق برای برادران پایگاهها و تمامی برادرانی که به نحو مختلف با او در تماس بودند یادآور فداکاری ، ایمان ، صداقت ، پشتکار و شرافت است . مسئولیتهای شهید زیدی بعد از مسئولیت پایگاههای ناحیه ۲ عبارت بود از :

مسئول انتظامات واحد عملیات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی باختران ، مسئول انتظامات و تدارکات اعزام در باختران ، مسئول پایگاه قزان چی مستقر در جاده ی کردستان ، معاون قرارگاه شهید بروجردی در مرزبان و در نهایت فرمانده ی قرارگاه شهید بروجردی مستقر در « ورله ی کامیاران » .

زمانی که در باختران مسئول انتظامات سپاه بود یک نوع بی قراری و بی طاقتی در وجودش شعله ور بود مدام برای اعزام به جبهه با تمام وجود تلاش می کرد اما مسئولین بالاتر موافقت نمی کردند . شهید برای سفر لحظه شماری می کرد و این رسم تمامی شهیدان تاریخ است این را مردان تاریخ ، این سلحشوران که از سلاله ی پاک حسین بن علی (ع) هستند ارزشهای دنیوی و مادی را با تمام مظاهر رنگارنگش پوچ و بی معنا می دیدند و آن چه برای شهیدان گلگون کفن ما مهم بود رضای محبوب و پیروزی اسلام است و به تعبیری آن قدر در دریای خون شنا می کنند تا به ساحل پیروزی اسلام برسند که همانا رضای خدا نیز همان است .

شهید زیدی طی مدتی که در منطقه کامیاران بود خیلی کم به دیدار خانواده اش می آمد حتی زمانی که در مسجد رشیدی هم که فاصله اش با منزل دویست سیصد متر بیش نبود خیلی کم اتفاق می افتاد که به خانه برود به علت کار و فعالیت فراوان ، همین و بس . اگر چه در نیمه های شب از پایگاههای تحت مسئولیتش سرکشی به عمل می آورد یا گشت می زد یا در خود پایگاه در دل نیمه های شب نماز می خواند و دعا می کرد . در پایگاه های مقاومت و یا هر جای دیگر که حضور داشت . نماز جماعت و دعای کمیل را برپا می داشت .

نیامدن او به منزل برای مادر ، همسر و فرزندانش مسئله عادی بود . مرخصی اصلاً برایش مطرح نبود جزء در یک مورد ، کسی بیاد ندارد که شهید زیدی در مرخصی بوده باشد . طی یک سال قبل از شهادتش ده روز یکبار به منزل سر می زد ، در صورتی که می توانست هر روز به خانواده سر بزند . اما می گفت : « منم مثل بقیه برادرها ، اینجا ماندن حال و هوای دیگری دارد آدمی قوت قلب می گیرد » . هیچگاه فریب مظاهر پست مقام را نخوردند . همیشه با لبخندی بر لب ، در کنار همرزمانش دفاع از مقام والای شهید و پشتیبانی از روحانیت و خط امام که خط اصیل و خلل ناپذیر اسلام و انقلاب بود و ورد زبانش بود که « پیرو خط امام باشید تا از تاریکی راه نجات یابید . » اگر برادری از وی درخواستی می کرد هیچ گاه رد نمی کرد . بلکه راه قانونی مسئله را مطرح می نمود و سخت به این گفته امام اعتقاد داشت که « همه ما باید مطیع باشیم »

وظایفی که از بالا به ایشان محول می شد به نحو احسن اجراء می کردند . آن چه در مورد خصوصیات شهید زیدی باید گفته شود بسیار زیاد است و زبان و قلم از بیان آن قاصر …

یک ماه و اندی قبل از شهادتش در اثر سانحه رانندگی از ناحیه مچ پا مجروح شده بود در همان شب خبر داده بودند در جاده بیستون – سنقر درگیری رخ داده ، ایشان با همان پای مجروح به همراه دیگر همرزمانش فوراً خود را به محل درگیری می رساند که بعد از مراجعت به قرارگاه به بیمارستان رفته و پایش را گچ می گیرند . حتی چند روز بعد ، آنهم به اصرار دکتر و برادران به منزل آمدند و در حالی که می بایست تا زمان بهبودی در منزل بمانند اما باز دچار بی طاقتی شده و راهی سفر شدند .

شامگاه ۲۳ تیر ماه بود شب پرده ظلمت بار خود را گسترده بود نمی دانستیم آن شب چه خبر خواهد شد . گویی که این مرد می دانست ، اگرچه برادران اصرار می کردند که نرود اما کجا طاقت ماندن ؟

آری لحظه دیدار نزدیک بود احساس می کرد که دعای همیشگی اش (شهادت ) که خواسته قلبی اش بود مستجاب شده است و ….

در آن شبانگاه ، شهید زیدی با جمعی از دیگر همرزمانش مورد حمله ی ناجوانمردانه مزدوران سرسپردگان کومله و دمکرات قرار گرفتند و به شهادت رسیدند .

 1378683kakc001

 نفر وسط سردار شهید محمدصادق زیدی

 1378683kakc003

نشسته از چپ نفر سوم سردار شهید محمدصادق زیدی

 1378683kakc004

 

 1378683kakc006

 

 1378683kakc007

 1378683kakc009

1378683kakc010 

سمت راست سردار شهید محمدصادق زیدی

1378683kakc012

1378683kakc013

 

1378683kakc014

1378683kakc015

وصیت نامه سردار شهید محمد صادق زیدی

بسم الله الرحمن الرحیم

پس از شهادت به یکتائی پروردگار عالم و شهادت به نبوت پیغمبر خاتم و سه ولایت علی (ع) در کمال صحت و سلامت خود ، وصیت می نمایم . اینجانب محمد صادق زیدی با سلام و درورد به پیشگاه حضرت بقیه الله الاعظم امام زمان (عج) و نایب بر حقش حضرت امام خمینی و کلیه رزمندگان جبهه های نبرد حق علیه باطل و با سلام و درود به روان پاک شهیدان گلگون کفن جامعه اسلامی از صدر اسلام تا کربلای حسین و از کربلای حسین تا کربلاهای مکرر ایران . برادران عزیز همیشه با یاد خدا قلبهای خود را آرام سازید و سپس به واجبات بپردازید . برادران امروز ما بار نگرانی بر دوش میکشیم و رسالت عظیمی به ما واگذار شده است که باید تحمل کنیم و بر خود ببالیم در زمانی زندگی می کنیم که هر لحظه آن تاریخی و هر قدمش سرنوشتی می سازد و در وحله اول توصیه من اینست که گوش به فرمان رهبر کبیر انقلاب باشید پیروان خط امام را تقویت نمائید .

در هر مجلسی و محفلی برای امام عزیز دعا کنید ، به فرزندانم سفارش می کنم که ادامه دهنده راهم باشند چونکه من از هستیم و از لذت دنیا چشم پوشیده تا به سعادت آخر دست یابم که امیدوارم خداوند عالم از سعادت آخرت بهره مندم نماید . آرزوئی در دل ندارم جزء پیروزی اسلام و طول عمر امام و از خداوند می خواهم که پرچم لاالله الاالله را با دست توانای رزمندگان اسلام در بام بیت المقدس به اهتزاز درآورد .

برادران عزیر از همه شما می خواهم برایم دعا کنید که مرا در صف شهدای کربلا به شمار درآورد و اطاعت مرا قبول و همه ما را با محمد و آل محمد مهشور و بهشت را نصیب همه بگرداند .

وسلام علیکم و رحمته ا… و برکاته

خدمتگذار اسلام : محمد صادق زیدی

1378683kakc017

نشسته سردار شهید محمدصادق زیدی

1378683kakc019

1378683kakc021

1378683kakc024

1378683kakc028

1378683kakc030

سمت راست سردار شهید محمدصادق زیدی

1378683kasa001

1378683makc035

سمت چپ سردار شهید محمدصادق زیدی

شهید صادق زیدی

پیکر مطهر سردار شهید محمدصادق زیدی


  • امیر هوشنگ رشیدیان مدیر وب سایت

نظرات  (۱)

شهید محمدصادق زیدی در  دوم خرداد سال یکهزاروسیصدوبیستوهفت در خانواده ای مذهبی واقع در شهرستان کوهدشت لرستان متولد شد. در همان کودکی  درحالی که فقط دوازده سال داشت و برادر بزرگش به خدمت سربازی رفته بود، به علت مشکلات مالی خانواده از ادامه تحصیل بازماند ودر همان دوران کودکی بار سنگین رسیدگی و معیشت خانواده را با مسئولیت پذیری و شکیبایی برعهده گرفت، درنوزده سالگی ازدواج کرد و حاصل آن پنج فرزنداست. در همان ابتدای مبارزات با رژیم شاهنشاهی از پیشگامان این حرکت در شهرستان بود و به همین خاطر تحت تعقیب  ژاندارمها و ساواک قرار گرفت و مجبور به ترک زادگاهش وعظمت به کرمانشاه شد،  در مساجد و جلسات مذهبی به مبارزه با طاغوت و رژیم شاهنشاهی در کرمانشاه  ادامه داد و تا پیروزی انقلاب لحظه ای از مجاهدت و تلاش فرو گذار نکرد، نام محمدصادق برای همه افرادی که به هر نحو با او آشنا شدند یادآور ایمان، اخلاص، فداکاری،صداقت،پشتکار و شرافت است حتی پس از این همه سال که از شهادت وی می گذرد در اذهان بسیاری از مردم می باشد. با شروع انقلاب به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی  پیوست و در اوج اتفاقات و نا امنی های کردستان سهم بسیاری در ایجاد امنیت و آرامش در آن منطقه را بخوبی ایفا نمود، مسئولیتهای شهید محمدصادق زیدی بعد از مسئولیت پایگاههای ناحیه دو عبارت بود از ؛ مسئول انتظامات واحد عملیات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی باختران، مسئول انتظامات و تدارکات اعزام در باختران، مسئول پایگاه قزانچی مستقر در جاده ی کردستان، معاون قرارگاه شهید بروجردی در مرزبان و در نهایت فرمانده ی قرارگاه شهید بروجردی مستقر در «ورله ی کامیاران». اما ایشان آرزوی شهادت داشت و برای این سفر لحظه شماری می کرد و این  راه و رسم تمامی آزادگان و شهدا برای رسیدن به قرب الهی است، در تمامی اوقات حتی نیمه های شب که بسیار خطرناک بود از پایگاههای تحت مسئولیتش دیدار به عمل می آورد. در قرارگاه ها و پایگاه های مقاومت و یا هر جا که حضور داشت؛ نماز جماعت و دعای کمیل را برپا می داشت. باهمه ی علاقه ی بسیاری که به خانواده و فرزندان به ویژه مادر داشت ملاقات دیر و فرصت اندک او برای مادر ، همسر و فرزندانش قابل درک بود. زمان کمی در استراحت و مرخصی بود حتی آنجا که مجروح شد. می گفت؛ « من هم مثل بقیه برادرها، جبهه بودن حال و هوای دیگری دارد آدم قوت قلب می گیرد در میان این عزیزان».هرگز به دنبال پست و مقام و قرارگرفتن پشت میز و فریب مظاهر مادی آن نبودند. پشتیبانی ازخط امام که خط اصیل و خلل ناپذیر اسلام و انقلاب بود، ورد زبانش بود که «پیرو خط امام باشید تا از تاریکی راه نجات یابید» اعتقاد داشت که«همه ی ما باید مطیع ولایت فقیه باشیم» ، وظایفی که به ایشان محول می شد به بهترین شکل ممکن اجراء می کردند،
محبوبیت شهید در میان عموم مردم را به جرات می توان گفت که بی نظیر بود از اقوام و فامیل گرفته تا همسایه و محله و بازار و عمیق تر در میان مردم کردستان و روستاهای ناامن آنجا، بعضی از همرزمان از اینکه ایشان بسیار خودمانی با اهالی تعامل می کرد بیم ترور وی را بارها به وی متذکر شده بودند با این وجود بی پروا به خدمت مردم عشق می ورزید و بعضی اوقات همسفره ی اهالی روستاهای کردنشین منطقه بود و برای همین تعلق خاطر عجیبی در میان مردم داشت، تبعیضی میان شیعه و سنی و حتی بقول مردم محلی(نمازی ونیازی) قائل نمی شد و از این رو بسیاری از آنان را جذب صفوف نمازگزار و مراسمات دعا بخصوص دعای کمیلی که فوق العاده دوست داشت کرده بود.
آنچه در مورد خصوصیات شهید زیدی باید گفته شود بسیار زیاد است و زبان و قلم از بیان آن قاصر…
قریب یک ماه  قبل از شهادتش از ناحیه ی پا  در یک درگیری مجروح شده بود در همان شب خبر داده بودند در جاده بیستون - سنقر درگیری دیگری رخ داده و عوامل کومله و دومکرات  دست به نا امنی زده اند، ایشان با همان پای مجروح به همراه دیگر همرزمانش با شتاب خود را به محل  می رساند و بعد از پایان درگیری و تسلط به منطقه و ایجاد امنیت بعد از بازگشت به قرارگاه، بیمارستان رفته و پایش را گچ می گیرند و با رضایت خویش بجای بستری در آنجا به منزل می روند، پس از گذشت تنها چند روز در حالی که بهبود ی کامل حاصل نشد بود پس از اخباری که از منطقه به ایشان می رسد به قرارگاه بازگشتند،
سرانجام در نیمه شب بیستوسوم تیر ماه  هزارو سیصدوشصت وسه در تاریکی شب، خبر رسید حمله ای به یک روستا در منطقه ی مارآب از سوی سرسپردگان تجزیه طلب صورت گرفته و به اشغال درآمده خبری که یک فریب از سوی دشمن زخم خورده که بارها ضرب شصت این فرمانده دلاور را چشیده بود و با طرح یک عملیات فریبکارانه در کمین این مرد شجاع نشسته بود صورت گرفت، اگرچه همرزمان اصرار می کردند ایشان بعنوان فرمانده با وجود جراحت در عملیات شرکت نکند ولی مگر قرار او ماندن بود لحظه ی موعود فرا رسیده بود، آرزوی همیشگی اش...(شهادت) درآن شب هنگام  همچون همیشه پیشاپیش همرزمانش به حرکت افتاد که در میانه ی راه مورد کمین وحمله ی مزدوران تروریست کومله و دومکرات قرار گرفتند و به شهادت رسیدند.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی